سلام عزیز دلم چند وقتی بود که موهات تو صورتت می افتاد و گاهی می رفت تو چشمت این شد که با همکاری باباجی دو تایی یکم به موهات نظم دادیم و مرتب کردیم البته بابایی آرایشگر بود و منم هی باهات بازی می کردم تا متوجه نشی و شروع به غرغر کردن نکنی بعدشم بابا با دقت تمام موهاتو مرتب کردن ممنون بابجی این شد که دخمل مامان حسابی صورتش باز شد. عزیز دلم دیروز برای اولین بار سوار کالسکه شدی و صبح با مامان و مامان منیژه رفتیم شبکه بهداشت و اسه بررسی روند رشد ی شما که خداروشکر باوجود سرمای شدیدی که خورده بودی الان حالت بهتره ولی یکم سرفه هنوز داری که باید ببرمت دوباره دکتر. ...